سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وب نوشته مهدی میانجی

اخباری به چه معناست؟ اخباریون چه کسانی هستند ؟فرق اخباری و اصولی

 

      قبل از جواب به این سؤال، دوست دارم به نکته ای مهم اشاره کنم. و آن اینکه مسلمانانی در صدر اسلام بودند برای استنباط احکام اسلامی، در درجه اول به قرآن کریم رجوع می کردند؛ همانطور که الآن نیز بزرگان دین، همین کار را انجام می دهند. ولی متأسفانه تقریباً مقارن با پیدایش «صفویّه» ، در ایران جریانی به وجود آمد، و فرقه ای ظاهر شد، که ادعامی کردند که فقط پیغمبروامام حق دارند به قرآن رجوع کنند، و دیگران چنین حقی را ندارند. و باید افراد دیگر و عموم مردم، به اخبار و احادیث رجوع کنند. این گروه (اخباریون) در عین حالی که رجوع به قرآن را ممنوع کردند، رجوع به «اجماع» و «عقل» رانیز منکر شده، جائز نشمردند. چون ادعا می کردند که «اجماع» را اهل تسنن، از پیش خودشان ساخته اند؛ و عقل هم به خاطر اینکه ممکن است خطا کند، قابل اعتماد نیست. بنابراین تنها منبع برای رجوع انسانها، اخبار و احادیث می باشد، به همین دلیل است که این گروه «اخباریون» نامیده شدند. (و به هر کدام از «اخباریون» نیز می توان گفت «اخباری» یا «اخباری مسلک») این گروه به خاطر انکار حق رجوع به قرآن، و انکار حجّیت اجماع و عقل، اساساً «اجتهاد» را هم منکر شدند، زیرا «اجتهاد» به معنای فهم دقیق و استنباط عمیق است؛ و روشن است که فهم عمیق، بدون استفاده از عقل و استنباط غیر ممکن است. بنابراین اخباریون معتقد بودند که مردم بدون مراجعه به مراجع و مجتهدین، باید خودشان مستقیماً به اخبار و احادیث رجوع کنند. همانطور که مردم عوام به توضیح المسایل رجوع می کنند، و مسایل خود را دریافت می کنند.

سردسته «اخباریون» فردی به نام «ملامحمدامین استرآبادی» ، و اهل ایران بود. او سالها مجاور مکه و مدینه زندگی می کرد.  و کتاب معروفش نیز به نام «فوائد مدینه» می باشد، که در آن عقاید خود را ذکر کرده است. در مقابل اخباریه، «اصولیون» و پیروان مکتب اجتهاد قرار دارند، که احکام را از «کتاب و سنت و اجماع و عقل» استنباط می‌کنند. و معتقدند که تنها اخبار و روایات نمی تواند مصدر همه تکالیف، و جوابگوی همة نیازهای جامعه، در هر عصر و زمان باشد. پیش از غیبت              امام عصر(عج) ، وظایف مکلفین شیعه از سوی امامان( ع) ، به صورت شفاهی یا کتبی، مستقیماً یا توسط اصحاب و شاگردان، ابلاغ می گردید. و به ظواهر آن عمل می شد، و مشکلی پیش نمی آمد. اما بعد از غیبت امام عصر( عج)و باگذشت زمان، و پیدا شدن مسایل و مباحث جدیدی که در عهد ائمه( ع) مبتلا به نبوده است، و بعد از آنکه اخبار و روایات جعلی توسط دشمنان ساخته شد، گروهی از فقهای شیعه، ظواهر قرآن و روایات را برای پیدا کردن حقایق احکام الهی و صدور فتوی، کافی ندیدند، و کمر به اجتهاد و تحقیق بستند؛ و به علم کلام و اصول، و علوم عقلی روی آورند، و احکام شرع را با احکام عقل تطبیق نمودند. این فقها را «اصولی» می گفتند.پس بایدگفت که ، شیعه به دو دسته در عقاید تقسیم نشده است، که یکی از آنها اصولی ودیگر اخباری باشد، بلکه اخباری و اصولی در اصول عقاید مشترک هستند(توحید- نبوت- معاد-امامت عدل و ...)  و همینطور در همه فروع با هم مشترک هستند مثل (نماز و روزه وحج و زکات و خمس و.... ) وهچنین باید دانست که اختلاف آنان فقط در منهج علمی و روش و طریقه وصول به حکم شرعی می باشد پس در این روش می توان گفت در مسائل ذیل اختلاف مشرب و طریق دارند    :

1-     اصولیون قائل به اجتهاد هستند و کسی که مجتهد نیست باید از کسی که مجتهد است و کارشناس است تبعیت و اصطلاحا تقلید کند. ولی اخباریون از اجتهاد و تقلید از مجتهد ، منع می کنند.

2-         اصولیون تقلید ابتدایی از مجتهد میت را جایز و روا نمی شمارند. ولی اخباریون می گویند: مرگ و حیات در رجوع به متخصص و مرجع تقلید تغییری ایجاد نمی کند.

3-     اخباریون چنین گمان کرده اند که کتب اربعه شیعه همه صحیح هستند. چون کسانی که این اخبار را جمع کرده انداخبار صحیح را جمع و غیر صحیح را حذف کرده اند. و آنان تقسیم چهار گانه احادیث به (صحیح-حسن- موثق- ضعیف)را قبول ندارند. ولی اصولیون در این مسائل با آنان مخالف هستند.

4-     اصولیون دلیل عقل از قبیل تکلیف کردن به فوق طاعت قبیح است، عقوبت کردن بدون بیان و نشان دادن راه، قبیح است و ... را قبول دارند اما اخباریون این امور عقلی را قبول ندارند و دلیل عقلی را نمی پذیرند.

5-     اخباریون می گویند ما نمی توانیم به ظاهر قرآن عمل کنیم مگر آنکه از طریق اخبار و روایات تفسیر شده باشد.ولی اصولیون ظواهر قرآن در جایی که اخبار هم نباشد را حجت می دانند.

6-     اصولیون گونه ای از قیاس مانند قیاس منصوص العله و قیاس اولویت را به دلیل تنقیح مناط که اصولیون آن را معتبرمی شناسند جزء قیاسهای باطل می دانند.

7-     اخباریون در هنگام تعارض اخبار , ترجیح را با تمسک به برائت اصلیه جایز نمی دانند بر خلاف اصولیون که قائل به آن هستند.

8-     اخباریون تحلیل احکام از طریق ظن را منع کرده اند و جزء علم را حجت نمی دانند بر خلاف اصولیون که ظن معتبر را برای به دست آوردن احکام معتبر میدانند

9-     اصولیون در شبهه حکمیه تحریمیه و در شبهه حکمیه وجوبیه قائل به اصالت برائت هستند, اما اخباریون فقط در شبهه حکمیه وجوبیه قائل به این اصل می باشند.

10-    اخباریون حسن و قبح عقلی را پذیرا هستند اما احکام مستقل عقلی را حجت شرعی نمی دانند بر خلاف اصولیون که قائل به حجیت شرعی آن می باشند.

11-  اخباریون حجیت اجماع را قبول ندارند و آن را بدعت اهل سنت می دانند بر خلاف اصولیون که آن را کاشف از رای امام معصوم«علیه السلام» می دانند.

12-    اخباریون ادله را فقط به کتاب و سنت منحصر می دانند بر خلاف اصولیون که عقل و اجماع را هم جزء ادله استنباط شیعه می دانند.

 اما اینکه کدام یک از این دو طریقه درست تر(بهتر) است؟ همین قدر باید گفت که بساط اخباریون برچیده شده است. و الان داعی قابل توجهی ندارند. و اکنون حوزهای علمیه در جهان تشیع و مراجع بزرگ دینی اصولی منهج هستند و اخباریون تنها در گوشه های دور افتاده به غایت اندک و متفرق باقی مانده اند.

 

 

والسلام انشاء ا...موردوثوق قرارگیرد

5/12/90

مرکزتخصصی شیعه شناسی استان البرز_کرج

الاحقر مهدی میانجی