سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وب نوشته مهدی میانجی

اخباری به چه معناست؟ اخباریون چه کسانی هستند ؟فرق اخباری و اصولی

 <** معرفی هرچند اجمالی ازتاریخ شیعه وبحث مورد نظر(تفاوت اخباری واصولی)**> 

بسمه تعالی

تشیع امامی، آنطور که امروزه آن را می شناسیم، نتیجه چندین دوره تحول مهم است که در ساختار فقه و کلام آن صورت پذیرفته است. زمینه ها و دلایل اجتماعی، سیاسی و مذهبی مختلفی در این تحولات سهم داشته اند. یکی از مهم


     ترین     این   تحولات ، به اختلاف میان دو طریقه اصولی/کلامی و حدیثی/ اخباری در شیوه برداشت از منابع فقهی و اعتقادی مربوط  می شود که خود این مسئله، تاریخ و تحولات ویژه خود را داشته است. دست کم در دو دوره زمانی متفاوت، زمینه های این چالش در میان امامیه به صورتی فراگیر حضور داشته است. نخستین دوره، به زمان حکومت شیعی آل بویه در عراق و ایران  باز می گردد که دو جریان فقهی و اعتقادی متفاوت، یکی با گرایش فقهی/کلامی و دیگری با گرایش حدیثی/ اخباری در برابر هم قرار گرفتند. دلایل ظهور هر یک از این دو گرایش و زمینه ها و علل این چالش، تاکنون مورد مطالعه چندین محقق قرار گرفته است و به خوبی می توان زمینه های سیاسی و اجتماعی آن را مورد توجه قرار داد. هر یک از این دو گرایش، تأثیرات خود را بر تفکر قبلی امامی باقی گزاردند، اما با تلاشهای شیخ مفید (413ق) و مکتب او، در نهایت دست کم برای چندین سده متوالی شیوه فقهی اجتهادی و اصولی بر جریان اصحاب حدیث و اخباری غلبه پیدا کرد و نتایج سهمگینی بر اندیشه فقهی، کلامی و سیاسی امامی گذارد. با این وصف و باز به دلایل متعدد و از جمله دلایل سیاسی و اجتماعی، در دوره صفویه (907-1135ق/1502-1723م)، گرایش اخباری دیگر بار و این دفعه به وسیله ملا محمد امین استرابادی (1036ق/1627م)     در شکل جدید خود و با اتکا بر میراث اصحاب حدیث امامی دوران نخست، باز سازی و تجدید قوا شد و در برابر مکتب فقیهان، چالشی سخت را ایجاد کرد. با این وجود نباید میان دو جریان اصحاب حدیث در دوره نخست و جریان اخباری به رهبری استرابادی، با وجود ادعای منابع اخباری رابطه مستقیمی برقرار کرد، بلکه به دلیل تفاوت مبانی و تحولات دانش فقه     و اصول در این دو عصر، میان مبانی این دو جریان اختلافات قابل ملاحظه ای دیده می شود که خود این امر نیازمند               مطالعه ای فراگیر است.

 در دوره اخباری گری متأخر، این جریان به تدریج توانست ریشه خود را در بسیاری از مراکز و حوزه های دینی امامی بگستراند و هواداران و نمایندگان قوی در درون سنت امامی پیدا کند و برای حدود دو قرن، جریان اصولی را کم و بیش به مخاطره سخت بیندازد. با این همه تأکید بر این نکته مهم است که جریان اخباری با وجود آنکه به وسیله استرابادی و شماری  از اخباریان دیگر در دوره صفوی، به عنوان یک جریان مخالف با فقیهان اصولی بروز کرد و با وجود دست برتر اخباریان در مناطقی از ایران، عراق و بحرین، اما مواجهه سخت میان این دو جریان ، تنها از اواخر دولت صفوی و و اندکی بعد تا اوائل دوران قاجاریه به یک چالش حقیقی و دراز دامنه تبدیل شد. پس از انحلال دولت صفوی، شهرهای مذهبی شیعیان در عراق رونق تازه ای پیدا کردند و مرکزیت فقهی شیعیان امامی تا اندازه زیادی از ایران به عراق منتقل شد و زمینه هایی سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی برای تشکیل نهاد "علما" در شکل "مرجعیتِ" دست کم محلی ولی با قدرت اجتماعی قابل توجه و به عنوان جانشینی برای نهاد "شیخ الاسلام" که با پایان دوره صفوی، تضعیف شده بود، فراهم گردید. این امر با دوران نادر شاه و پیامدهای اقدامات سیاسی و مذهبی او پیوسته است. روند تدریجی استقلال علما از دولت، به ویژه به دلیل اینکه در دوره  پس از صفوی، علمای "عتبات" تحت نفوذ سیاسی و اجتماعی دولت شیعی ایران نبودند و مناسبات آنان با دولت عثمانی متفاوت شده بود، همراه با برخی از تحولات دوران قاجار و به ویژه پس از آغاز جنگهای ایران و روس، عمق بیشتری یافت،   و یا دست کم شیوه تعامل علما با دولت، حتی در ایران نسبت به گذشته تفاوت بسیاری پیدا کرد. به ویژه که تهران به عنوان پایتخت در مقایسه با اصفهان عصر صفوی پایگاه مهمی برای علوم دینی نبود و همین امر مناسبات دولت قاجار را با علما    تحت تأثیر قوی قرار داد. استقلال تدریجی علما از دولت، زمینه را برای تقویت نهاد علما و در نتیجه مبانی قدرت(نفوذ) مذهبی آنان فراهم کرد و همین امر به پیدایش تدریجی نهاد "مرجعیت" و با تکیه بر مبنای اجتهاد به عنوان نظام ساختاری مرجعیت دینی فقیهان یاری رسانید. در حقیقت توسعه در مفهوم اجتهاد و نظریه پردازی برای نظام مند کردن مبانی اجتهاد و تشخیص حکم شرعی از نقطه نظر اصولی و ساختاری، آن طور که تلاشهای اصولی در دوره جدید اصول و از عصر وحید بهبهانی (1205ق) به بعد معطوف به آن بوده است، راه را برای وجود مجتهد زنده و بالکل اندیشه وجود مجتهد به مثابه "مرجع تقلید" و قدرت(نفوذ) مذهبی وی در میان شیعیان امامی باز کرد و البته برکناری فقها از قدرت سیاسی و در نهایت امر، معارضه با آن در توسعه این مفهوم در دوره بعد یاری رسانید.

 ارائه نظریه ولایت فقیه از سوی ملا احمد نراقی (1245ق)، از فقیهان همین مکتب نیز درست با تحولات ساختاری یاد شده و  در پی نزاع اصولی/ اخباری و غلبه اصولیان هماهنگ است. در ادوار اخیر فقه شیعی، طرح نظریه "مرجع اعلم" و ضرورت "تقلید" از وی و لوازم این اندیشه و از جمله در مسائل اقتصادی وابسته، مانند خمس راه را برای تجمیع قدرت(نفوذ) مذهبی در یک شخص و یا دست کم یک نهاد تعریف شده فراهم کرد. تحول نظریه ولایت عامه فقیهان و اندیشه و عملکرد فقیهانی مانند شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء (1228ق) در ارتباط با فتحعلی شاه قاجار (حکومت: 1797-1834) و نیز نوشته ها          (رسائل جهادیه)و رفتار فقیهان در جریان جنگهای ایران و روس و حتی پیامدهای آن همگی در همین ارتباط قابل مطالعه است. محصول مهم این دور از تقابل اصولی/ اخباری همانند دوره شیخ صدوق و شیخ مفید، تولید ادبیات اصولی و اندیشه ورزی اصولی در میان فقیهان امامی بود که در دانش اصول نقطه عطفی را به همراه داشت و موجبات تحول در علم اصول شد، بطوری که مکتب اصولی شیخ مرتضی انصاری (1281ق) را باید حاصل این نزاع به شمار آورد. بدین ترتیب، تحولات مهمی که در علم اصول، وسیله او و مکتب اصولی وی پایه ریزی شد، بر پایه همین تحولات انجام پذیرفت.

طبعا مهمترین چالش اخباریان در برابر اصولیان، عدم پذیرش قدرت(نفوذ) فقیهان مجتهد بود که بنابر اندیشه فقهی اخباریان، به دلیل انتقاد از مفهوم «تقلید» ، موقعیت مجتهد به عنوان کسی که با به کارگیری عنصر اجتهاد، این جایگاه را دارد که مورد تقلید فقهی مردم قرار گیرد، مورد تردید قرار می گرفت. بدین ترتیب غلبه تفکر اخباری، به طور روشن قدرت(نفوذ) مذهبی فقیهان اصولی را که بر مبنایی تئولوژیک و حقوقی بنیاد گذاشته شده بود، و در پی آن مرجعیت مذهبی را برای فقیه و برای همه زمانها و به ضرورت به دنبال داشت، به چالش می کشید. تقویت موضع فقیهان اصولی در برابر اخباریان را باید در شماری از عوامل دینی و غیره جستجو کرد، اما بی تردید سهم عوامل سیاسی و اجتماعی در این میان بسیار مهم است. به هر حال با تلاش     وحید بهبهانی و شماری از فقیهان مکتب او مانند شیخ جعفر کاشف الغطاء و دیگر شاگردان وحید و کاشف الغطاء و مدرسه فقهی آنان، جریان اصولی تبدیل به جریان اصلی فقهی شیعیان امامی در عراق و ایران شد و اخباریان پس از شکست تلاشهای میرزا محمد اخباری (1232ق) ،آخرین نماینده سرسخت اخباری گری، دست کم در مهمترین حوزه ها و شهرهای شیعی حضور خود را از دست دادند و به جریانی کم طرفدار تبدیل شدند و به نقاط حاشیه ای حضور امامیان محدود گردیدند.

با این وصف، جریان اخباری گری پس از عقب نشینی این جریان در برابر جریان اصولی، مرده ریگ خود را در جریانها و طیفهای گوناگون شیعی باقی گزارد و این امر تا امروزه همچنان ادامه دارد. یکی از این جریانات که ریشه در تحولات معاصر با چالش اخباری/ اصولی در زمان مکتب وحید بهبهانی دارد و درست معاصر با همین دوران، مقدمات ظهور آن فراهم شد، جریان شیخیه است. بنیاد فکری بنیانگذار این جریان، شیخ احمد احسایی (1241ق/1826م) در دوره نزاع اصولی/ اخباری      شکل گرفته و متأثر از دوره غلبه جریان اخباری بوده است. جریان شیخیه که بسیار زود از درون سنت امامی به حاشیه         رانده شد، از تحولات اصولی مهمی که در کانون نظام اندیشه فقهی امامی ایجاد شد، چندان نمی توانست بهره ببرد و برخی از اصول اندیشه اعتقادی شیخیان مانند عقیده به «رکن رابع»، به عنوان یک بدیل برای وجود امام زمان در دوره غیبت، با              اصول فقهی و اعتقادی جریان مسلط و از آن جمله آنچه می توان از آن به عنوان مبانی ضرورت وجود «مجتهد زنده» و            در نتیجه ضرورت تقلید از «مرجع تقلید» یاد کرد، سازگاری نداشته است. بی تردید نزاع اصولی/ اخباری بر سر مرجعیت دینی مجتهدان و مسئله تقلید، در بروز نظریه رکن رابع از سوی شیخیان مؤثر بوده است. شیخیان چه در دوره مؤسس این طریقه، یعنی شیخ أحمد أحسایی و چه در زمان زعامت سید کاظم رشتی (1259ق) و یا در دوره زعامتِ مورد اختلاف محمد کریم خان کرمانی (1288ق)، درست معاصر تحولات مهم یاد شده در زمینه نزاع اصولی /اخباری فعالیت می کردند، با این وصف منظر آنان نسبت به این امور هنوز به درستی مورد مطالعه تاریخی صورت نگرفته است.

جریان اخباری، از دیگر سو پس از غلبه اصولیان از یک طریق دیگر نیز دست کم، پاره ای از باورها و میراث خود را در تشیع امامی استمرار بخشید. حضور مستمر جریان محدثان که در دوره پس از صفوی، مهمترین الگوی نظری و رفتاری خود را در شخص علامه محمد باقر مجلسی (1110ق)، محدث، نویسنده پر کار و شیخ الاسلام دوره صفوی می دید، همچنان تا به امروز، مرده ریگ اندیشه اخباریان را حفظ و نمایندگی می کند. این جریان به دلیل نفوذ وسیع اندیشه و باورهای علامه مجلسی در میان امامیه، دست کم در میان طبقاتی که تحت نفوذ تعالیم عامه گرایانه (تحت تأثیر تعالیم وعاظ و مبلغان مذهبی) هستند، از حضوری قوی برخوردار است. به ویژه در مورد مسائل مربوط به عقاید امامت، تاریخ امامان و مقامات و فضائل معنوی آنان، اندیشه های طیف محدثان، از نفوذ گسترده ای در میان طبقات مختلف مذهبی برخوردار است. به دلیل عمق نفوذ باورهای مرتبط با مسئله امامت و امامان در میان شیعیان امامی، طیف محدثان که نفوذی مهم بر طبقاتی از عالمان مذهبی (به ویژه در خارج از محیطهای حوزه های علمیه و اوساط درسهای فقهی و اصولی) نیز داشته اند، در دوره پس از صفوی، مستمرا حضوری قوی و یا دست کم پر تأثیر داشته است. این حضور به ویژه در آیین های مذهبی، مانند مراسم و آیین های ادعیه، آیین های زیارت در زیارتگاهها، مرثیه خوانی ها و مناقب خوانی ها و اموری از این دست بیشتر قابل ملاحظه است. البته میزان تأثیر گذاری این طِیف، بسته به شرایط تاریخی، اجتماعی و سیاسی در بوم های مختلف شیعیان امامی در این دوران سیصد ساله متفاوت بوده است. اما روشن است که کتابهای محمد باقر مجلسی در شکل گیری اندیشه شیعی متأخر سهمی مهم از خود بر جای گزارده است. پس از مجلسی، شخصیتهایی مانند سید نعمت الله جزائری (1112ق)، شاگرد نامدار مجلسی؛ میرزا حسین نوری (1320ق)، محدث و نویسنده پر کار و نامدار شیعی و شاگردش شیخ عباس قمی (1359ق)، نویسنده و محدث بسیار نامدار شیعه از شهرت و تأثیر بسیار قابل ملاحظه ای در میان شیعیان برخوردار بوده اند و در ساختن فرهنگ عمومی شیعی و به ویژه آیینهای مذهبی و بخشهای عاطفی مرتبط با عقاید عامه شیعی سهم بسیار مهمی داشته اند. علاوه بر این چند دانشمند، از کسانی که در ساختن فر هنگ یاد شده، در دو سده گذشته سهمی مهم داشته و نفوذ نسبتا قابل توجهی بر اندیشه مذهبی محافل شیعی گزارده است، سید عبدالله شُبَّر، نویسنده بسیار پر کار شیعی را باید نام برد که تاکنون مطالعه ای همه جانبه در رابطه با زندگی، آثار و سهم او در تشیع معاصر ارائه نشده است. سید عبدالله شبر، در دوره نزاع سخت اصولیان و اخباریان در عراق می زیست و خود محصول جریان اصولی در این دوره است، اما با این وصف وی عمیقا تحت تأثیر اندیشه های اخباریان معتدل و به طور خاص محمد باقر مجلسی بوده و چنان می نماید که کاملا در تدوین کتابهای خود، الگوی مجلسی را در سر داشته است. وی به طور بسیار روشنی، با وجود آنکه از طریقه اصولیان حمایت می کرد، اما زمینه ساز مهمی برای تداوم جریان اخباری و حدیثی محدثان در حاشیه اندیشه شیعی امامی گردید و شماری از اندیشه های آنان را در ساختار اندیشه شیعی، از طریق پاره ای از نوشته های خود استمرار بخشید. این امر به ویژه در ارتباط با اندیشه های اعتقادی و به ویژه مسائل مرتبط با امامت و یا آیینهای شیعی قابل ملاحظه است. او به عنوان یک محدث بسیار برجسته، از طریق سنت محدثان در حقیقت حامل پاره ای از اندیشه های جریان اخباری در میان تشیع متأخر بوده و انتشار پاره ای از آثارش در میان شیعیان، تأثیر گذاری این جریان را استمرار بخشیده است. این جریان فکری عمیقا متأثر از اخباری گری و تمایل به «حدیث» به عنوان منبع اصلی مذهبی بوده و می توان آنان را نمایندگان واقعی این جریان در دوره غلبه اصولیان دانست.

والسلام انشاء ا...موردوثوق قرارگیرد

5/12/90

مرکزتخصصی شیعه شناسی استان البرز_کرج

الاحقر مهدی میانجی