مهدي ميانجي - پيام‌هاي ارسالي ?RSS=0 مهدي ميانجي - پيام‌هاي ارسالي fa ParsiBlog.com RSS Generator Wed, 27 Nov 2024 12:24:24 GMT مهدي ميانجي #پويش سلام با نوشته #من_محمدص_را_دوست_دارم #حيدرآباد_کرج عکس بگيريد و در فضاي مجازي انتشار دهيد وبه قيدقرعه از ما جايزه بگيريد http://mahdimianji.parsiblog.com/Feeds/12827534/ <span class="mb">#پويش سلام با نوشته #من_محمدص_را_دوست_دارم #حيدرآباد_کرج عکس بگيريد و در فضاي مجازي انتشار دهيد وبه قيدقرعه از ما جايزه بگيريد</span> Thu, 29 Oct 2020 21:50:00 GMT سلام نماز روزه هاتون قبول حق، کرونا ازتون دور انشالله مسجد قائميه حيدرآباد آمادگي دريافت فطريه ، کفاره و صدقات شما روزه داران گرامي است. موارد مصرف : تهيه ارزاق ، پخت غذاي گرم ، ارائه نان ، واريز مجازي کارت به کارت5041721067980525 ،نيازمندان در اين ايام چشم انتظار پرداخت هاي شما هستند امام مسجد مهدي ميانجي http://mahdimianji.parsiblog.com/Feeds/12703834/ <span class="mb">سلام نماز روزه هاتون قبول حق، کرونا ازتون دور انشالله مسجد قائميه حيدرآباد آمادگي دريافت فطريه ، کفاره و صدقات شما روزه داران گرامي است. موارد مصرف : تهيه ارزاق ، پخت غذاي گرم ، ارائه نان ، واريز مجازي کارت به کارت5041721067980525 ،نيازمندان در اين ايام چشم انتظار پرداخت هاي شما هستند امام مسجد مهدي ميانجي</span> Sun, 24 May 2020 00:50:00 GMT تشکر صميمانه رهبر معظم انقلاب اسلامي از وزير بهداشت و همکاران، پزشکان، پرستاران و کادرهاي درماني و مجموعه دست‌اندرکاران پزشکي در مواجهه و مبارزه با بيماري کرونا حضرت آيت‌الله خامنه‌اي :کارتان بسيار با ارزش است؛ ارزش جامعه پزشکي و پرستاري را در جامعه بالا مي‌برد که برده است @alborz_iribnews http://mahdimianji.parsiblog.com/Feeds/12648152/ <span class="mb">تشکر صميمانه رهبر معظم انقلاب اسلامي از وزير بهداشت و همکاران، پزشکان، پرستاران و کادرهاي درماني و مجموعه دست‌اندرکاران پزشکي در مواجهه و مبارزه با بيماري کرونا حضرت آيت‌الله خامنه‌اي :کارتان بسيار با ارزش است؛ ارزش جامعه پزشکي و پرستاري را در جامعه بالا مي‌برد که برده است @alborz_iribnews</span><br ms1="http://www.parsiblog.com/TelFiles/181918/12648152.mp4"><video style='width:480px;' controls><source src='http://www.parsiblog.com/TelFiles/181918/12648152.mp4' type='video/mp4'></video> Thu, 27 Feb 2020 14:36:00 GMT امروز فهميدم که چقدر دوستشان دارم.هياهوي مدرسه را،دانش آموزانم را،شيطنتها وحتي درس نخواندن هايشان را..امروز فهميدم که چقدر خوشبخت بوده ايم ما، که دوران طاعون و وبا را به چشم نديديم وفقط در کتابها خوانديم.‍ امروز طعم تعطيلي مدرسه چه تلخ بود وناخوشايند... ومن فهميدم که تعطيلي بايد شيرين باشد ودلچسب...مثل تعطيلي روزهاي آخر اسفندماه که باد بوي تازگيها رابه مشام جانمان ميرساند وآواي شلوغي بازارها،شوق خريد، عطر چاي و پايان خانه تکاني،هوش از سرمان مي ربايد واينجاست که لذت دارد لحظه شماري بچه هابراي فارغ شدن از کلاس وشنيدني است صداي شوق آور خداحافظي بچه ها،که چه دارا وچه ندار،برخي به شوق کفشهاي نو وبرخي به عشق روزهاي خوش بيخيالي‍،با شادماني به طرف خانه پر ميگشايند. پروردگارا!کودکان سرزمينم وپدران ومادران اين ديار را در اين روزهاي پرخطردرپناهت به سلامت دارتادوباره طنين اشتياقشان ،الفباي زندگي رادر دامن مدرسه زمزمه کنند #ميانجي @mahdi_mianjii http://mahdimianji.parsiblog.com/Feeds/12648086/ <span class="mb">امروز فهميدم که چقدر دوستشان دارم.هياهوي مدرسه را،دانش آموزانم را،شيطنتها وحتي درس نخواندن هايشان را..امروز فهميدم که چقدر خوشبخت بوده ايم ما، که دوران طاعون و وبا را به چشم نديديم وفقط در کتابها خوانديم.‍ امروز طعم تعطيلي مدرسه چه تلخ بود وناخوشايند... ومن فهميدم که تعطيلي بايد شيرين باشد ودلچسب...مثل تعطيلي روزهاي آخر اسفندماه که باد بوي تازگيها رابه مشام جانمان ميرساند وآواي شلوغي بازارها،شوق خريد، عطر چاي و پايان خانه تکاني،هوش از سرمان مي ربايد واينجاست که لذت دارد لحظه شماري بچه هابراي فارغ شدن از کلاس وشنيدني است صداي شوق آور خداحافظي بچه ها،که چه دارا وچه ندار،برخي به شوق کفشهاي نو وبرخي به عشق روزهاي خوش بيخيالي‍،با شادماني به طرف خانه پر ميگشايند. پروردگارا!کودکان سرزمينم وپدران ومادران اين ديار را در اين روزهاي پرخطردرپناهت به سلامت دارتادوباره طنين اشتياقشان ،الفباي زندگي رادر دامن مدرسه زمزمه کنند #ميانجي @mahdi_mianjii</span> Thu, 27 Feb 2020 12:31:00 GMT دل نوشته يکي‌ از اعضا خداونداتو چقدر مظلومي و ما حقير... امروز وقتي به خيابان رفتم با صحنه هاي عجيبي مواجه شدم بسياري از بانوان گرامي را که روزهاي قبل وضعيت ديگري داشتن با قيافه هاي ديگري ديدم .آنها صورت خود را با ماسک و دستان خود رابا دستکش پوشانده بودند وبقولي " حجاب" خوبي داشتند. اما حجابشان ترس از خدا نبود بلکه از يک ويروسي بود که حتي با چشم ديده نميشه و ازهر هزاران نفر فقط يک دهم درصد مبتلا ميشوند واز هشت ميليارد نفر تو دنيا فقط حدود هشتاد هزار نفر مبتلا شدند.. اما همه از او وحشت کرده و مي ترسند. اما خدايا ، اين همه از جهنم خود براي گناهکاران و..... توسط اوليا انبياء و معصومين خود فرموده اي و ما را ترساندي اما کسي از تو نمي ترسه ، خدايا اينکه همه ما از يک ميکروب کوچيک اين همه ميترسيم و همه ما را وحشت زده کرده ، بيانگر ضعف و بيچاره گي ماست واينکه از تو با اين همه قدر و جبروتت نمي ترسيم بيانگر غرور و نکبت وبدبختي ماست پس خدايا تو چقدر مظلومي. وما انسانها چقدر ظالم و مغرورو.......از تو حيا نمي کنيم . واي بر ما ، واي برما . بله ما مستحق عذاب ابد تو هستيم ودر قيامت حرفي براي گفتن نداريم. اما در هر حال تو خدايي وما بنده کوچيک کوچيک، پس بما رحم کن بجزتو رحماني نميبينيم ومارا برسر عقل بياور. آمين يا رب العالمين.. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرِينَ اي کساني که ايمان آورده ايد!(در برابر حوادث سخت زندگي،)از صبر و نماز کمک بگيريد،همانا خداوند با صابران است. @Clad_girls http://mahdimianji.parsiblog.com/Feeds/12647993/ <span class="mb">دل نوشته يکي‌ از اعضا خداونداتو چقدر مظلومي و ما حقير... امروز وقتي به خيابان رفتم با صحنه هاي عجيبي مواجه شدم بسياري از بانوان گرامي را که روزهاي قبل وضعيت ديگري داشتن با قيافه هاي ديگري ديدم .آنها صورت خود را با ماسک و دستان خود رابا دستکش پوشانده بودند وبقولي &quot; حجاب&quot; خوبي داشتند. اما حجابشان ترس از خدا نبود بلکه از يک ويروسي بود که حتي با چشم ديده نميشه و ازهر هزاران نفر فقط يک دهم درصد مبتلا ميشوند واز هشت ميليارد نفر تو دنيا فقط حدود هشتاد هزار نفر مبتلا شدند.. اما همه از او وحشت کرده و مي ترسند. اما خدايا ، اين همه از جهنم خود براي گناهکاران و..... توسط اوليا انبياء و معصومين خود فرموده اي و ما را ترساندي اما کسي از تو نمي ترسه ، خدايا اينکه همه ما از يک ميکروب کوچيک اين همه ميترسيم و همه ما را وحشت زده کرده ، بيانگر ضعف و بيچاره گي ماست واينکه از تو با اين همه قدر و جبروتت نمي ترسيم بيانگر غرور و نکبت وبدبختي ماست پس خدايا تو چقدر مظلومي. وما انسانها چقدر ظالم و مغرورو.......از تو حيا نمي کنيم . واي بر ما ، واي برما . بله ما مستحق عذاب ابد تو هستيم ودر قيامت حرفي براي گفتن نداريم. اما در هر حال تو خدايي وما بنده کوچيک کوچيک، پس بما رحم کن بجزتو رحماني نميبينيم ومارا برسر عقل بياور. آمين يا رب العالمين.. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرِينَ اي کساني که ايمان آورده ايد!(در برابر حوادث سخت زندگي،)از صبر و نماز کمک بگيريد،همانا خداوند با صابران است. @Clad_girls</span> Thu, 27 Feb 2020 10:33:00 GMT چرا انسان از زلزله مي‌ترسد؟ ‌«انسان، فقير است. نمي‌توانيم فقير نباشيم. فقير بودن چيز خيلي خوبي براي ماست. «يا ايها الناس أنتم الفقراء إلي الله». ولي اگر اين فقر را به جايي تکيه دادي، به زمين، به زبانَت، به گوشَت، به چشمَت، به آب، به خورشيد، ماه، پدر، تجارت، خانه، کتاب، استاد و... [تکيه دادي،] به همين اندازه مشرک مي‌شوي. در اين حالت وقتي زمين زير پايت سفت است، آرام هستي و وقتي زلزله شد، مي‌ترسي. طبيعي است آدمي که به سفتيِ زمين، آرام است، وقتي زمين متزلزل شد، مي‌ترسد. چرا نترسد؟ ولي کسي که اتکائش به سکونت زمين نيست و مي‌داند اوست که دارد زمين را آرام نگه مي‌دارد، چنين کسي وقتي زمين هم مي‌لرزد، نمي‌ترسد. مي‌گويد: مگر تو قبلاً من را نگه مي‌داشتي که حالا داري تکانم مي‌دهي؟ کسي که در وسط طلوع خورشيد بداند که خورشيد هيچ‌کاره است _ يعني اين خورشيد را هر کاري کني، دو سه ساعت ديگر غروب مي‌کند، و اگر کاره‌اي بود، خودش را نگه مي‌داشت - [ چنين کسي مي‌پرسد] اين خورشيد که خودش را نمي‌تواند نگه دارد، مي‌تواند من را نگه دارد؟! کسي که اتکائش به آب نيست، همه آب‌هاي زمين هم خشک بشوند، طوري نمي‌شود و اتفاقي نمي‌افتد؛ [مي‌پرسد] مگر تا به حال شما ما را سيراب مي‌کرديد، که حالا شما نباشيد ما تشنه بمانيم؟! معني اطمينان نفس اين است: «ِأَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب». يعني اگر کسي به مقامي رسيد که خداي متعال به او توجه پيدا کرد و متوجه او شد و او هم متوجه خدا شد، اين شخص به مرحله آرامش مي‌رسد. قبلش که آرامشي نيست. آدمي که روي موج، خانه مي‌سازد، اين، آرام نيست. خب، موج است ديگر. موج زير پاي انسان مي‌لغزد.» استادسيدمحمّدمهدي ميرباقري، // @ostadmirbaqeri http://mahdimianji.parsiblog.com/Feeds/11908286/ <span class="mb">چرا انسان از زلزله مي‌ترسد؟ ‌«انسان، فقير است. نمي‌توانيم فقير نباشيم. فقير بودن چيز خيلي خوبي براي ماست. «يا ايها الناس أنتم الفقراء إلي الله». ولي اگر اين فقر را به جايي تکيه دادي، به زمين، به زبانَت، به گوشَت، به چشمَت، به آب، به خورشيد، ماه، پدر، تجارت، خانه، کتاب، استاد و... [تکيه دادي،] به همين اندازه مشرک مي‌شوي. در اين حالت وقتي زمين زير پايت سفت است، آرام هستي و وقتي زلزله شد، مي‌ترسي. طبيعي است آدمي که به سفتيِ زمين، آرام است، وقتي زمين متزلزل شد، مي‌ترسد. چرا نترسد؟ ولي کسي که اتکائش به سکونت زمين نيست و مي‌داند اوست که دارد زمين را آرام نگه مي‌دارد، چنين کسي وقتي زمين هم مي‌لرزد، نمي‌ترسد. مي‌گويد: مگر تو قبلاً من را نگه مي‌داشتي که حالا داري تکانم مي‌دهي؟ کسي که در وسط طلوع خورشيد بداند که خورشيد هيچ‌کاره است _ يعني اين خورشيد را هر کاري کني، دو سه ساعت ديگر غروب مي‌کند، و اگر کاره‌اي بود، خودش را نگه مي‌داشت - [ چنين کسي مي‌پرسد] اين خورشيد که خودش را نمي‌تواند نگه دارد، مي‌تواند من را نگه دارد؟! کسي که اتکائش به آب نيست، همه آب‌هاي زمين هم خشک بشوند، طوري نمي‌شود و اتفاقي نمي‌افتد؛ [مي‌پرسد] مگر تا به حال شما ما را سيراب مي‌کرديد، که حالا شما نباشيد ما تشنه بمانيم؟! معني اطمينان نفس اين است: «ِأَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب». يعني اگر کسي به مقامي رسيد که خداي متعال به او توجه پيدا کرد و متوجه او شد و او هم متوجه خدا شد، اين شخص به مرحله آرامش مي‌رسد. قبلش که آرامشي نيست. آدمي که روي موج، خانه مي‌سازد، اين، آرام نيست. خب، موج است ديگر. موج زير پاي انسان مي‌لغزد.» استادسيدمحمّدمهدي ميرباقري، // @ostadmirbaqeri</span> Sat, 23 Dec 2017 22:28:00 GMT شماري از دانشجويان دکتري و کارشناسي ارشد رشت فلسف تعليم‌وتربيت، در نامه‌اي به دکتر بختيار شعباني، رئيس انجمن فلسف تعليم‌وتربيت ايران، خواستار مجوز راه‌اندازي شاخ دانشجويي اين انجمن شدند http://mahdimianji.parsiblog.com/Feeds/11908285/ <span class="mb">شماري از دانشجويان دکتري و کارشناسي ارشد رشت فلسف تعليم‌وتربيت، در نامه‌اي به دکتر بختيار شعباني، رئيس انجمن فلسف تعليم‌وتربيت ايران، خواستار مجوز راه‌اندازي شاخ دانشجويي اين انجمن شدند</span> Sat, 23 Dec 2017 22:27:00 GMT درسي از زندگي زلزله تقريبا" ده ثانيه احساس شد. اما ميليون ها نفر به خيابان ريختند. نيمه برهنه، با دست خالي، بدون سوئيچ ماشين، سند خانه، دسته چک و حتي مدارک شناسايي... ميليون ها نفر همه آن چيزهايي که يک عمر براي داشتن شان جنگيدند، عرق ريختند يا خون ديگران را در شيشه کردند را بدون لحظه اي درنگ رها کردند و فقط جان ناقابل را برداشتند و به خيابان زدند... ميليون ها زن طلاهاي عزيزشان، چکمه هايي که روزها پاساژها را براي خريدن شان وجب کرده بودند، يخچالي که دوستش داشتند، دکوري که ده بار براي چه جور چيدنش با همسرشان جوري بحث کرده بودند انگار مهمترين اتفاق زندگي است، غذايي که براي پختنش از صبح زحمت کشيده بودند... را از ياد بردند و گريختند. ميليون ها نفر حتي يادشان رفت کي هستند؟ تا دقايقي پدر و مادر و همسر و فرزند و معشوقه از يادشان رفت. همه آن چيزهايي که يک روز با اطمينان مي گفتند امکان نداره يه ثانيه از يادم بره! هيچکس به فکر اين نبود که فلان لباس مارک، فلان کفش گران قيمتش را با خودش بردارد. يا حتي مدرک تحصيلي و حکم انتصاب به عنوان مدير فلان جاي مهم که برايش زيرآب صدها نفر را زده بود، بدون وضو رفته بود صف اول نماز جماعت اداره، حاجي فلاني سفارشش کرده بود ... ميليون ها نفر فقط فرار کردند، از ترس فرو ريختن سقفي که براي خريدنش، براي اجاره کردنش، براي پرداخت قسط هايش روزها و شب ها زحمت کشيده بودند.... از ترس سقفي که بخشي از عمر و سلامتي شان را براي داشتنش حراج کرده بودند. آن چند دقيقه محشر بود. ميزان شجاعت آدم ها، ميزان عشق و وفاداري شان به خانواده، ميزان ادعاهايشان حداقل به خودشان و اطرافيان شان ثابت شد. تلخ بود اما آن چند ثانيه را دوست دارم. براي اينکه هزاران بار در ذهنم با آن مواجه شده ام، اينکه تا دقيقه ديگر هيچکدام مان ممکن است نباشيم. اينکه مرگ به اندازه زندگي واقعيت دارد. درس عبرتي بود براي ما که عبرت نمي گيريم. مايي که بعد از آرام شدن نسبي اوضاع دوباره همان موجودي شديم که بوديم! http://mahdimianji.parsiblog.com/Feeds/11908282/ <span class="mb">درسي از زندگي زلزله تقريبا&quot; ده ثانيه احساس شد. اما ميليون ها نفر به خيابان ريختند. نيمه برهنه، با دست خالي، بدون سوئيچ ماشين، سند خانه، دسته چک و حتي مدارک شناسايي... ميليون ها نفر همه آن چيزهايي که يک عمر براي داشتن شان جنگيدند، عرق ريختند يا خون ديگران را در شيشه کردند را بدون لحظه اي درنگ رها کردند و فقط جان ناقابل را برداشتند و به خيابان زدند... ميليون ها زن طلاهاي عزيزشان، چکمه هايي که روزها پاساژها را براي خريدن شان وجب کرده بودند، يخچالي که دوستش داشتند، دکوري که ده بار براي چه جور چيدنش با همسرشان جوري بحث کرده بودند انگار مهمترين اتفاق زندگي است، غذايي که براي پختنش از صبح زحمت کشيده بودند... را از ياد بردند و گريختند. ميليون ها نفر حتي يادشان رفت کي هستند؟ تا دقايقي پدر و مادر و همسر و فرزند و معشوقه از يادشان رفت. همه آن چيزهايي که يک روز با اطمينان مي گفتند امکان نداره يه ثانيه از يادم بره! هيچکس به فکر اين نبود که فلان لباس مارک، فلان کفش گران قيمتش را با خودش بردارد. يا حتي مدرک تحصيلي و حکم انتصاب به عنوان مدير فلان جاي مهم که برايش زيرآب صدها نفر را زده بود، بدون وضو رفته بود صف اول نماز جماعت اداره، حاجي فلاني سفارشش کرده بود ... ميليون ها نفر فقط فرار کردند، از ترس فرو ريختن سقفي که براي خريدنش، براي اجاره کردنش، براي پرداخت قسط هايش روزها و شب ها زحمت کشيده بودند.... از ترس سقفي که بخشي از عمر و سلامتي شان را براي داشتنش حراج کرده بودند. آن چند دقيقه محشر بود. ميزان شجاعت آدم ها، ميزان عشق و وفاداري شان به خانواده، ميزان ادعاهايشان حداقل به خودشان و اطرافيان شان ثابت شد. تلخ بود اما آن چند ثانيه را دوست دارم. براي اينکه هزاران بار در ذهنم با آن مواجه شده ام، اينکه تا دقيقه ديگر هيچکدام مان ممکن است نباشيم. اينکه مرگ به اندازه زندگي واقعيت دارد. درس عبرتي بود براي ما که عبرت نمي گيريم. مايي که بعد از آرام شدن نسبي اوضاع دوباره همان موجودي شديم که بوديم!</span> Sat, 23 Dec 2017 22:25:00 GMT mahdi.mianji@gmail.com http://mahdimianji.parsiblog.com/Feeds/11907533/ <A href='mahdi.mianji@gmail.com' class=gl ls="mahdi.mianji@gmail.com"><span class="mb">mahdi.mianji@gmail.com</span></A> Fri, 22 Dec 2017 19:02:00 GMT https://t.me/mahdi_mianjii http://mahdimianji.parsiblog.com/Feeds/11907531/ <A href='https://t.me/mahdi_mianjii' class=gl ls="https://t.me/mahdi_mianjii"><span class="mb">https://t.me/mahdi_mianjii</span></A> Fri, 22 Dec 2017 18:56:00 GMT با نهايت تاسف و تاثر به اطلاع مي رسانيم مربي پرتلاش و خدوم انجمني، امير عباس فضلعلي در صبح روز 22 بهمن در حاليکه همگان آماده ايجاد حماسه سياسي ديگري بودند به همراه بقيه دوستان و اعضاي اتحاديه مشغول سامان دادن به غرفه اتحاديه در مسير راهپيمايي شهرستان کرج بود که متاسفانه به علت برق گرفتگي جان خود را به جانان تسليم کرد و دوستان و آشنايان خود را در بهت و غم تنها گذاشت.@};- http://mahdimianji.parsiblog.com/Feeds/8400047/ <span class="mb">با نهايت تاسف و تاثر به اطلاع مي رسانيم مربي پرتلاش و خدوم انجمني، امير عباس فضلعلي در صبح روز 22 بهمن در حاليکه همگان آماده ايجاد حماسه سياسي ديگري بودند به همراه بقيه دوستان و اعضاي اتحاديه مشغول سامان دادن به غرفه اتحاديه در مسير راهپيمايي شهرستان کرج بود که متاسفانه به علت برق گرفتگي جان خود را به جانان تسليم کرد و دوستان و آشنايان خود را در بهت و غم تنها گذاشت.@};-</span> Thu, 13 Feb 2014 16:43:00 GMT